موفقیت

ارائه راهکارهای موفقیت

موفقیت

ارائه راهکارهای موفقیت

این سوال شاید برای بسیاری از مردم مطرح شده باشد که علل پیشرفت و موفقیت بعضی انسانها چیست؟ چرا عده ای دیگر در زندگی با مشکلات زیادی روبرو می باشند؟ چه عامل یا عواملی موجب شده اند که شرایط برای بعضی انسانها روز به روز پیچیده تر و برای عده ای آسانتر می شود؟
این سوالات برای بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران دنیا مطرح بوده است و آنان با بررسی ها و مطالعاتی که انجام داده اند از شاخص های خاصی تحت عنوان عوامل یا اصول موفقیت نام می برند. افراد موفق، انسانهایی می باشند که با پرورش ویژگی هائی خاص از جمله هدفمند بودن، مشارکت پذیری، توانائی برقرار نمودن ارتباط با دیگران، انضباط، میل به موفقیت، سود آوری و اعتقادات درونی و غیره به اهداف زندگی خود (مادی، معنوی و آرامش) دست پیدا می کنند که موجب پیشرفت زندگی خود و جامعه مربوط به خود می شوند.
یکی از اولین پژوهش های علمی که در زمینه ویژگی های افراد موفق در دنیا انجام شد، در سال 1908 توسط فردی به نام ناپلئون هیل (Napoleon Hill) و تحت نظر آندرو کارنگی (Andrew Carnegie) که از صاحبان صنایع فولاد امریکا بود در آن کشور انجام شد. کارنگی که خود در سن 13 سالگی از اسکاتلند به آمریکا مهاجرت نموده بود، به دلیل عدم رعایت تعدادی ویژگی های خاص که بیشتر از طریق آزمایش و خطا بدست آمده بودند، در سن هفتاد سالگی به ثروتمند ترین فرد دنیا تبدیل شد. (حدود یک میلیارد دلار).
او معتقد بود که تجارب مهم و ارزشمند افرادی همچون وی که بر اثر سالها تلاش و کوشش بدست آمده است و فرمول موفقیت را کشف نموده اند، پس از درگذشت آنها از بین می رود. بر همین اساس تصمیم گرفت که حمایت از مطالعاتی را به عهده گیرد که اصول موفقیت را به طور علمی بررسی و مکتوب نماید. این مطالعات که بیست سال به طول انجامید، توسط جامعه آماری 500 نفری که شامل موفق ترین افراد در زمینه های مختلف از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی بود انجام گرفت.
این مطالعه توسط روش های پرسشنامه ای، مصاحبه و مشاهده به مدت بیست سال ادامه پیدا نمود و ویژگی های مشترک این گروه آماری بدست آمد و نتایج آن به صورت کتاب در سال 1928 در قالب 17 اصل و به نام فلسفه موفقیت منتشر شد. در جامعه آماری این مطالعه افرادی همچون هنری فورد، توماس ادیسون ‌، گراهام بل، برادران رایت و فایرستون، رئیس جمهورها،‌ مدیران آموزشی و روسای دانشگاه ها، وزراء و سایرین حضور داشتند. نتایج این مطالعات برای سالها بعنوان یکی از معتبرترین منابع در مباحث موفقیت در دنیا شناخته شده بود. اکثر ادبیات موجود در موفقیت که امروزه تحت عناوین مختلف مطرح می شوند،‌ بطور مستقیم و یا غیر مستقیم با این اصول ارتباط دارند. (آنتونی رابیتز، ‌وین دایر،‌ برایان تریسی و …)
در سال 1988 میلادی، بنیادی که تحت نام پژوهشگر اصلی این مطالعه (Hill) بعد از حیات وی شکل گرفته بود تصمیم گرفت که اصول موفقیت و یافته های اولیه این مطالعه را بعد از گذشت 60 سال دوباره آزمایش نمایند. جامعه آماری 500 نفری جدید از مدیران انتخاب شدند و اصول 17 گانه را که توسط پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده امتحان نمودند. نتایج مطالعه جدید نشان دهنده این موضوع بود که اصول موفقیت فراتر از محدودیت های زمانی و محیطی می باشند و تغییری در نتایج اصول موفقیت مشاهده نشده است.

17 اصل موفقیت که به عنوان فلسفه موفقیت نامیده می شود به 5 دسته کلی تقسیم می شوند:

1-اصول نگرشی ……………………………(Attitudinal)
-2
اصول فردی …………………………………..(Personal)
-3
اصول ذهنی و فکری ……………….(Intellectual)
-4
اصول همکاری ……………………………..(Fraternal)
-5
اصول معنوی …………………………………(Spiritual)

هر یک از دسته های 5 گانه شامل اصولی به شرح زیر می باشد:
-1
اصول نگرشی ……………………………(ATTITUDINAL)

مثبت اندیشی Positive Mental Attitude
قاطعیت در هدف Definiteness Of purpose
تلاش قبل از دسترسی به هدف Going The Extra Mile
یادگیری از اشتباهات Learning From Defect

-2 اصول فردی …………………………………..(PERSONAL)

خود انگیزه Personal Initiative
انرژی هیجانی Enthusiasm
شخصیت دلنشین Pleasing Personality
منضبط Self-Discipline
مدیریت زمان و ثروت Budgeting Time/Money
سلامتی جسم و ذهن Sound Health

-3 اصول ذهنی و فکری ……………….(INTELLECTUAL)

تفکر صحیح Accurate Thinking
تفکر خلاق Creative Thinking
تمرکز کنترل شده Controlled Attention

-4اصول همکاری ……………………………..(FRATERNAL)

کار تیمی Team Work

-5 اصول معنوی …………………………………(SPIRITUAL)

اعتقاد کاربردی Applied Faith
نیروی جاذبه نامحدود Cosmic Habit Force

در مورد این اصول 17 گانه و تاثیر آن در موفقیت به نظر شما
آیا این اصول محدودیت فرهنگی دارند؟
آیا این اصول محدودیت زمانی دارند؟
آیا این اصول محدودیت سنی دارند؟

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی

 باید گفت بسیاری از موارد که تا کنون گفته شده به صورت یک مفهوم بیان شدند. آیا می توان تمامی مفهوم های گفته شده را برای هر فرد اندازه گیری کرد و گفت در زمینه موفقیت شما در کجا قرار دارید پاسخ خیر است

امروزه باید برای تمامی فعالیت های روزانه برنامه ریزی نمود با اجرای برنامه ریزی درست و بجا یا به عبارتی با ظرافت و دقت در برنامه ریزی می توان به اهداف کوتاهمدت و بلند مدت دست یافت. بهتر است که برای این موضوع از سیستم ها و روش هایی استفاده کرد که به نتایج بهتری رسید.

در حال حاضر هر فردی در زندگی شخصی و حرفه ای خود دارای یکسری از اهداف می باشد ما باید بتوانیم برای رسیدن به این اهداف فرآیندی را تعریف کنیم که نتیجه حاصله در بهترین حالت مورد نظر فرد در راستای تکامل و تعالی قرار بگیرد در عصر کنونی ما، استرس یکی از عواملی است که در زندگی ما تاثیر گذار است و از مواردی است که باعث بروز مشکلات عمده در زندگی شخصی و حرفه ای افراد می گردد. این استرس ها روش ها از منشاء های گوناگونی ایجاد می گردند با روش های متفاوتی می توان استرس ها را کاهش داد  ولی بهترین راه توکل بر خداوند است. در ادامه باید بگویم اگر بخواهیم اهداف زندگی هر فرد را تقسیم بندی نمائیم می توان آن را به چهار بخش تقسیم بندی کرد.

1-      معنویات

2-     خانواده

3-     تحصیلات

4-    ثروت

زندگی هر فرد با این چهار بخش عجین شده است و اگر بخواهیم مدلی برای آن در نظر بگیریم می توانیم هرمی چهار وجهی در نظر آوریم که هریک از بخش های گفته شده یکی از وجوه باشند. (مانند شکل صفحه بعد) برای داشتن عملکرد بهتر و  برای رسیدن به موفقیت می توان مدیریت زمان را بیشتر مورد توجه قرار داد. نکته حائز اهمیت در این مدل این است که تمامی بخش های چهارگانه خود از زیر شاخه هایی تشکیل شده اند که می توانند تاثیرات بیشتر در موفقیت بگذارند. بدین دلیل که هر فرد باید در تمامی جوانب و زمینه ها موفقیت کسب نماید و تنها به یک وجه توجه ننمایند چون تمامی وجوه مکمل یکدیگر هستند و رشد همه وجوه باعث رشد و تعالی انسان می گردد.

نکته اصلی در هرم موفقیت ترکیب موارد گفته شده در فوق با استفاده از علوم جدید می باشد. برای هر فرد فرآیندی  در هر وجه عوامل اصلی و مجزا تعریف کرد. که در این حین باید گفته شود در هر وجه ابتدا هدف تعریف می شود سپس منابع مالی و زمانی ذکر می گردد و فرآیند اجراء و اندازه گیری شروع خواهد شد، که در هر وجه میزان پیشروی در اهداف مشخص می شود به گونه ای که بتوان با بهترین نحو زمان را مدیریت کرد و در فرد پشتکار و تلاش را افزایش داد که اگر این مساله بخوبی انجام پذیرد برای دستیابی به اهداف فوق الذکر می توان به نتایج مثبتی دست یافت سپس با تحلیل روند می توان بهبودهایی در کل فرآیند دستیابی به اهداف شاهد بود به گونه ای که سریعتر به نتایج نهایی بهینه دست پیدا نماید البته شایان ذکر است در هر مرحله فرآیند دستیابی به اهداف فرد می تواند از ابزارهای روانشناسی  و.... که کمک می نمایند تا فرد بتواند تغییراتی در مجموعه مورد نیاز خود دارد دست یابد ولی با این روش می توان خطاهای فردی را به میزان قابل توجهی کاهش داد و در جهت تعالی فردی گام های اساسی برداشته شود. به عبارت دیگر  و به طور خلاصه می توان گفت: در راستای ایجاد تعامل بین روانشناسی و فناوری اطلاعات از پنج گام برای تعالی استفاده خواهد شد

1-      تعریف هدف

2-     اجراء و اندازه گیری دستیابی به اهداف

3-     تحلیل روند نیل به اهداف

4-    بهبود و تعالی فرد(دستیابی به اهداف)

5-     کنترل و بازخورد از نتیجه نهایی

البته همانگونه که گفته شد کاهش خطاهای فردی،  پشتکار و تلاش از اجزای بهم تنیده شده در این هرم می باشند و ارائه اصل اساسی در موفقیت که همانا توکل بر خداوند قادر و توانا را در بطن خود به همراه دارد.

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی

موفقیت از دید آقای John Wooden مربی بسکتبال در آمریکا در دانشگاه  UCLA هرم موفقیت را این گونه تعریف کرده اند که در ذیل خدمتتان ارائه می دهم

 

موفقیت نتیجه ی آرامش ذهن است و در نتیجه تاثیر مستقیم بر احساس رضایت شما از خودتان و دانایتان می گذارد ، تا بتوانید خود را به بهترین تبدیل کنید.

موفقیت از دید آقای John Wooden

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی

بیشتر افراد تمایل دارند که در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند. آنها برای خود اهدافی را معین می کنند و بعد برای رسیدن به آنها به شدت تلاش می نمایند.

به عنوان مثال موفقیت برای صاحب یک پمپ بنزین این است که روزانه بتواند به اتومبیل های بیشتری بنزین ارائه کند. از سوی دیگر کسی که به موسیقی علاقه دارد، موفقیت را در انتشار اولین آلبوم اختصاصی اش می بیند.

 افکار همه چیز شماست:
 
با کمی مطالعه و تحقیق در زندگی بیشتر انسانهای موفق جهان به این نتیجه می رسیم : که پشتکار داشتن و سخت کوش بودن ویژگی مشترک تمام انسانهای موفقی است که تا بحال روی کره زمین زندگی کرده و می کنند. بیشتر آن انسانها در ابتدا به اشخاصی خانه به دوش شبیه بوده اند امّا در عین حال افکاری سلاطین گونه داشته اند! پس باید جنس ذهنیت شما از افکار مثبت و امید به آینده باشد تا شما بتوانید با اشتیاق و طراحی برنامه ای مناسب برای رسیدن به آن تلاش کنید.

چرخه موفقیت گل آفتابگردان: چگونه می توان اعتماد به نفس داشت؟ برای این کار شیوه ی ساده ای به نام )چرخه موفقیت (یا )گلبرگ های گل آفتابگردان( هست.

 چهار عنصر اصلی که در تعیین کیفیت زندگی نقش عمده ای دارند: استعدادهای بالقوه یا همان پتانسیل درونی، اعمال بشر، نتایجی که به دست می آورد و عقایدش.

توجه کردید که گل آفتابگردان همیشه به دنبال خورشید است. اگر من هم برهدفم (خورشید) تمرکز کنم از مسیر خارج نمی شم و در مسیری که می خوام جلو می روم. نباید نگاهم رو از هدفم بر دارم. 

مختصری در باره آقای برایان تریسی: آقای تریسی در طی سی سال به هشتاد کشور دنیا سفر کرده است تا دلایل حقیقی این پرسش را بیابد که چرا وقایع به صورتی که هستند اتفاق می افتند؟

او پاسخ ها را به صورت قوانینی خلاصه کرد که سال های زیادی است در دنیا افراد مختلف با بکار گرفتن این اصول و قوانین به موفقیت و خوشبختی  در زندگی خود رسیده اند که عبارتند از: 1-قانون علت و معلول 2- قانون ذهن 3- قانون عینیت یافتن ذهنیات 4- قانون رابطه ی مستقیم 5- قانون باور

موفقیت هرگز پایان نمی پذیرد:
 در جاده زندگی نباید نا امید شویم و برای موفقیت نباید دست از تلاش برداریم. موفقیت تا زمانی پایان ندارد که انسان نا امید نباشد . موفقیت بی انتهاست و انسانها نمی توانند مکان و زمانی برای آن تعیین کنند.

 

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی

قانون جذب دارای فرمولی سه مرحله ای است که مراحل آن به قرار زیر است:
1)مشخص کردن خواسته ها
2)بالا بردن ارتعاشات
3)پذیرفتن خواسته ها

«مشخص کردن خواسته ها»
تکمیل برگه ی وضوح از طریق تضاد خودت: زمینه ای از زندگی خود را که دلتان می خواهد تغییر کند را انتخاب کنید. در طرف الف تمام چیزهایی را که با آن ها معذب می شوید را بنویسید.

به عنوان مثال، اگر می خواهید فهرست تضاد را در مورد شغل آرمانی خود بنویسید، شاید بهتر است فهرستتان در مورد ساعات کار طولانی یا حقوق کم باشد بعد از تکمیل فهرست (الف)،تک تک آن ها را بخوانید و از خودتان بپرسید : من چه می خواهم؟و بعد قسمت (ب) را پر کنید.

برگه ی وضوح از طریق تضاد خود

وضوح

تضاد

فهرست چیزهایی که دوست داری

طرف ب

فهرست چیزهایی که دوست نداری

طرف الف

برای روشن تر شدن این مسئله به مثالی در این رابطه اشاره می کنیم:
گریک بیست و هفت ساله به سختی امرار معاش می کند. او دایم شکایت می کند که به اندازه ی کافی پول ندارد. او تصمیم گرفت برای جذب موقعیت مالی آرمانی اش از قانون جذب استفاده کند.

گریک فهرست تضاد خود را در ردیف الف نوشت. او کل امور مالی خود را در سال گذشته به یاد آورد.او تک تک موارد فهرست خود را نوشت

واز خود پرسید:
"من چه می خواهم؟"بعد از اینکه جواب را در طرف ب نوشت،موارد تضاد طرف الف را خط زد.

بالا بردن ارتعاشات:
کشف کن چطور میتوانی هنگام به کار بردن عبارت مزبور به خواسته ات ،آگاهانه ارتعاشاتت را بالا ببری، به عبارت دیگر یاد می گیری چطور برای خواسته ها یت امواج مثبت بفرستی.

ابزار هایی برای پذیرش و بالا بردن ارتعاش:
1-(قدر دانی کن و حق شناس  باش)
آداب شکر گزاری در هر مرحله یکی از بهترین راهها برای رسیدن به خواسته های توست،پس شکر گزار آنچه که قبلاًمیخواستی و حال بدست آوردی باش وبدان بدین وسیله خواسته های دیگرت زودتر آشکار خواهند شد.
2-(آنچه را به خواسته ات نزدیک است،گرامی بدار).

وقتی تو مدرک و گواه قانون جذب را پیدا می کنی و می بینی با تأیید اینکه چقدر به  خواسته ات نزدیک است، آن را گرامی بدار. در این ارج نهادن است که در آن لحظه ارتعاش تو بالا میرود و قانون جذب هم به ارتعاش تو پاسخ میدهد.
3-(عبارت من در روند کار قرار دارم
، را به کار ببر)
در هر مرحله از قانون جذب این عبارت را همچنان تأکیدی با خود بگو و جایی برای شک و تردید باقی نگذار.
4-(عبارت من تصمیم گرفته ام را به کار ببر
)
به این صورت امواج مثبت را ایجاد کن. این فقدان کمبود را از بین می برد و عمل را تند تر می کند و بار احساس مثبت را به همراه دارد و خیالت را راحت تر می کند.

5-(عبارت خیلی اتفاق ها ممکن است که بیفتد، را به کار ببر)
ازگفتن عبارات باید چه اتفاقی بیفتد؟ من باید چکار کنم؟ دست بکش. یادت باشد سرعتی که قانون جذب به خواسته ات جواب می دهد، رابطه مستقیم با میزان پذیرندگی تو دارد.

6-(از خواسته ات اطلاعات کسب کن)،

بدان به دنبال چه هستی. اگر کاری یا رابطه ای را می خواهی جذب کنی در مورد آن اطلاع کسب کن. مثال:از خودت بپرس که: برای شروع به چه نیاز داری؟ اطلاعات آرمانی چه ممکن است باشد؟

پذیرفتن خواسته ها
پذیرفتن یعنی چه؟ عبارت پذیرفتن قانون جذب، صرفا به معنی عدم شک و تردید است و مهم ترین عامل در روند جذب آگاهانه.
مایکل لوسیر می گوید
: شاید این عبارت را شنیده باشید (صرفاً قبولش کن.) اما تو داری به خودت  می گویی چنین اتفاقی نمی افتد. اگر  درمورد آنچه می توانی داشته باشی تردید کنی، یعنی آن را نپذیرفته ای.
پذیرش همان عدم شک و تردید است.
سرعت قانون جذب رابطه ی مستقیم با میزان پذیرش تو دارد. شک و تردید از کجا می آید؟ رایج ترین منبع شک و تردید ناشی از باورهای محدود خودمان است.     

باور محدود یعنی چه؟ باور محدود همان افکار تکراری است که مانع می شود تو خواسته ات را جذب کنی. افکار تو می تواند امواج منفی بیرون بفرستد. به عنوان مثال عبارت (باید حسابی کار کنی تا پول در بیاوری)، باعث بروز (امواج کمبود) می شود که تو را از  دستیا بی به خواسته ات باز می دارد.     
  • سید محمد حسین تفرشی حسینی

 آیا قانون جذب یک راز است؟
یکی از اسرار بزرگ موفقیت برای همه فیلسوفان و دانشمندان جها ن استفاده از قانون جذب بوده است.

قانون جذب می گوید:

به آنچه که می خواهید فکر کنید، نه آنچه را که انتظارش را ندارید (به طور معمول انسان ها برای چیزهایی که انتظارش را نمی کشند یا بعید می دانند، بیشتر فکر می کنند)

از نگاه این قانون ،فرآیند سه مرحله ای موفقیت در جهان شامل:
الف)طلب کردن خواسته ها و فکر کردن به آن ها و احساس آنها
ب)کاینات به افکار ما پاسخ می دهند.
پ)100 درصد آن را دریافت می کنیم.

راز بزرگ فاش می شود!

 

راز فیلمی است که بر اساس قانون جاذبه قرار دارد. راز می خواهد درست فکر کردن را بیاموزد تا بدن شما و افکارتان ارتعاش درست داشته باشند تا آنچه را که می خواهید به زندگی خود جذب کنید.

سراسراین فیلم نظرات فیلسوفان، روانشناسانی است که همه به وجود قانون جذب و اثرات آن اعتقاد دارند که در اینجا  به چند تن از آنها اشاره می شود:  جیمز آرتوری(فیلسوف): آنچه که تا به امروز داریم نتیجه افکار ما در گذشته بوده است. پس باید از هم اکنون تمام افکار و احساسات خود را به صورت مثبت به آن سمت هدایت کنیم.

مایک دولی(نویسنده): وقتی آرزوی خود را  مجسم کرده و با چشم بسته و با تمام وجود آن را حس کنید قطعاً به آن آرزو  خواهید رسید. وقتی شما تصور کنید که مثلا در یک مسابقه برنده شده اید و با تمام وجود جزییات آن را احساس می کنید ذهن آن را به کاینات ارسال کند و آن خیال به واقعیت می انجامد.

میکاییل بکویت(روان شناس): وظیفه ما چگونگی رسیدن به خواسته نیست، وظیفه ما فقط خواستن از ته دل است، کاینات خودش چگونگی آن را برایمان فراهم می سازد. فقط ایمان داشته باشید که رسیدن به آن ها برای شما امکان پذیر است.

جک کانفیلد(نویسنده): هر آنچه ذهن انسان قادر باشد آن را درک کند می تواند واقعیت پیدا کند. مثلاً وقتی به بدهکاری خود فکر می کنید احساس منفی و بدی پیدا می کنید در نتیجه فرکانسی که به کاینات  می فرستید منفی است، در نتیجه بدهکاری شما بیشتر می شود. (یعنی با فعال کردن آن فکر بدهکاری را جذب می کنید)

باب پراکتور(فیلسوف): همه ما خالقان جهان خود هستیم. پس دریابید که چه افکار و احساساتی دارید. چرا که نتیجه آن تعیین کننده نوع زندگی شماست.

آلبرت انیشتین: تصور کنید که چراغ های اتومبیل فقط100متر جلوتر را روشن می کند ولی با این وجود ما مسافت های زیادی را طی می کنیم. اگر ما 100 درصد به هدف خود ایمان داشته باشیم کاینات خود به خود ما را به مقصد می رساند و این همان راز خلقت است.

جک کانفیلد(نویسنده): انسان همان چیزی می شود که به آن می اندیشد. با نا خواسته های خود نجنگید چون با این کار تمام تمرکز خود را بر روی چیزهایی که نمی خواهیم  می گذاریم و نا خواسته ها را به سوی خود جذب می کنیم.

نیل دونالد(روان شناس): در دنیا هیچ تخته سیاهی نیست که سرنوشت شما را نوشته باشد. در حقیقت این خود ما هستیم که سرنوشت مان را می سازیم. ماموریت ما توسط خود ما انتخاب می شود.
  • سید محمد حسین تفرشی حسینی


عملگرایی توام با اندیشه
 

یکی از ویژگی های افراد برتر در هر رشته این است که مدام درذهن شان رسیدن به بالا ترین سطوح موفقیت را  حق خود می دانند و دایم به بهتر و بهتر شدن کار خود فکر می کنند. اما افراد موفق در کنار عملگرایی از  یک توانایی برتر برخور دارند و آن )اندیشیدن(است.  اغلب مشکلات بشر از انجام اعمالی نشات گرفته که قبل از انجامش به  اندازه کافی بر روی آن فکر نکرده است.

اگر قبل از انجام هر عملی به اندازه کافی فکر کنید آن گاه  تفکرات تان  عمیق تر خواهد شد. آن زمان می توانید سریع فکر کنید و حتی ظرف 24 ساعت تمامی جوانب یک کار را بسنجید.

 

 موفقیت هرگز شانس نیست

قانون احتمالات به ما می گوید که هر اتفاقی بیفتد ممکن است بتوانید آن را تغییر دهید و اغلب چیزها مربوط به خود ماست. (هیچ چیز 100 درصد نیست) موفقیت یک حادثه نیست بلکه فرآیندی حاصل جمع تلاش و برنامه ریزی و هزینه می باشد. مثلا اگر در یک برنامه ای دوست داشته باشید دریک سالن درصندلی های جلو بنشینید برنامه ریزی می کنید و کمی زودتر به آن جا می روید.پس این به شانس شما هیچ ربطی نداشت.

هدف گذاری  

 


به ده درصد بالای جامعه بپیوندید... نتایج یک تحقیق در جامعه آمریکا نشان می دهد که تنها ده درصد افراد برای خودشان اهدافی را تعیین کرده اند و از آن میان فقط سه درصد اهدافشان را به صورت مکتوب و زمان بندی شده نوشته اند.

فرق افراد معمولی با افراد برتر در این است که انسان معمولی )آرزو(می کند، اما انسان برتر برای خود )هدف(تعیین می کند. معمولی ها برای رسیدن به آرزوهایشان منتظر چیزهایی شبیه معجزه هستند.

افراد برتر برای رسیدن به اهدافشان برنامه ریزی و تلاش می کنند  ولی افراد معمولی اگر به خواسته شان نرسند غر می زنند. افراد موفق نقاط مثبت و منفی کارشان  را شناسایی کرده و  پس از آن کارهای مثبت را بیشتر و کارهای منفی را کمتر انجام دهند.

)هدف( تنها بهانه برای رسیدن

 

گاهی ما در زندگی هدف هایی را انتخاب می کنیم و برای رسیدن به آنها همه تلاشمان را به کار میگیریم و زمانی که به آنها می رسیم کسی در درونمان این نهیب را میدهد که )فقط همین ؟همش برای همین بود؟ اشتباه کسانی که از این نهیب می لرزند این است به راه نمی اندیشند و تنها به مقصد بها می دهند.(

یادشان می رود که گاه هدف تنها بهانه ای است تا ما راهی را که باید بپیماییم وگاه رنجی را که برای بدست آوردن چیزی متحمل می شویم از خود آن چیز برای ما با ارزش تر است.گاه دارایی حقیقی ما آرزوهایمان هستند نه آنچه که به واقع داریم
  • سید محمد حسین تفرشی حسینی


نظیر این سه آیه ی ذیل زیاد است . که من فقط این سه را نمونه آورده ام تا ببینیم خداوند متعال چگونه راه دستیابی به هدف را برای نوع بشر ترسیم کرده است . به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد راهی را انتخاب کرده و آن را با موفقیت به نهایت برساند چگونه باید عمل کند . با مقایسه ی این سه آیه می توانید ببینید که یک جمله در این سه آیه مشترک است :...آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ...

(الأنفال/72)‏ (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا وَ...)همانا کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کردند، و آنان که (مجاهدان و مهاجران را) پناه داده و یارى کردند، آنان دوستدار و حامى و هم‌پیمان یکدیگرند. امّا کسانى که ایمان آورده، ولى هجرت نکردند، حقّ هیچگونه دوستى و حما یت از آنان را ندارید، تا آنکه هجرت کنند...

(الأنفال/75)‏(وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ ...و کسانى که بعداً ایمان آورده و همراه شما هجرت و جهاد کردند، آنان از شمایند...).

(التوبة/20)‏(الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ)کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهاى خویش جهاد کردند، بزرگ‌ترین درجه را نزد خداوند دارند و اینان همان رستگارانند.)

حال می خواهیم ببینیم که این سه کلمه در یک برنامه ریزی برای رسیدن به هدف چه تعریف و چه جایگاهی دارند :اول شروع می کنیم با کلمه ی اولی که آمده:... آمَنُوا ...

مشخص شد که اگر کسی بخواهد کاری را آغاز کند اول باید به کاری که می خواهد انجام دهد باید ایمان داشته باشد .به عبارت دیگر اول نیت درونی و عمیق بر انجام کار مهم است . شاید همه ی شما بگویید که این که حرف تازه ای نیست . معلوم است تا انسان نیت نکند که کار انجام نمی دهد .ولی اشتباه نکنید منظور از این کلمه یک نیت ساده نیست ،بلکه منظور یک خواست و نیت درونی همراه با علم کافی است . کلمات( خواستن)  و (تمناکردن) را در زبان فارسی با کلمه ی ( آمَنُوا ) نمی توان قیاس کرد . تمنا کردن در زبان فارسی معمولا به نفر مقابل بر می گردد یعنی ما از چیز و یا کسی غیر از خود می خواهیم .و(خواستن) هم یک خواهش درونی ولی کاملا سطحی است . اما ایمان آوردن به یک کار در حقیقت نیت انجام یک کاری بعد از بررسی های گسترده است به طوری که اینجا عقل و بعد هم قلب با تمام قوا به دنبال آن نیت روان می شوند.به عبارت دیگر (تمنا) را شاید بتوان خواست احساسی دانست و(خواستن )یک تمنای عقلانی صرف دانست .ولی (ایمان)آوردن به انجام کاری هر دو را دارد .

حالا چرا اینقدر موشکافانه این کلمه را بررسی می کنیم ؟!چون نیت درونی در رسیدن به هدف اولین گام و مهمترین است در این آیات .در تمام آیات این نیت درونی و عقلی اول آمده است .حال مثال می زنیم :فرض کنید کسی می خواهد ازدواج کند :طبق این تعلیم قرآنی فرد ازدواج کننده هم باید شناخت منطقی و مشخص در مورد زوج آینده ی خود داشته باشد (حال با تحقیق و یا هر شکلی )و دوم اینکه باید نسبت به طرفی که می خواهد ازدواج کند کند احساس تمنا داشته باشد .یعنی میل قلبی هم شرط است .

یا فرض کنید که کسی می خواهد سهام دارخوب و موفقی باشد . اول باید اطلاعات کافی و منطقی در مورد عملکرد بورس و ... داشته باشد و دوم هم باید تمنای قلبی و لذت درونی از این کار ببرد تا اینگونه شروع خوبی داشته باشد .

باز مثال دیگر اینکه فرض کنیم ما می خواهیم فرزندمان در فلان رشته تحصیل کند اینجا هم دو نکته برای اینکه فرزندمان در آن رشته موفق باشد حاکم است . اول اینکه اطلاعات درست و منطقی از آن رشته هم خودمان و هم فرزندمان در اختیار داشته باشیم و نکته ی مهم بعدی باید ببینیم عشق و منای قلبی در فرزندمان وجود دارد یا خیر تا بتواند شروع خوبی داشته باشد و...

اما مرحله ی بعدی آمَنُوا وَ هاجَرُوا ... هجرت است .

منظور از هجرت کندن از حالت اول و وارد شدن به حالت بعدی است . اگر کسی فکر کند حجرت یعنی فقطچمدان بستن و رفتن به کشور دیگری است سخت اشتباه می کند .حجرت می تواند ترک یک عادت هم باشد . ترک یکسری اعتقاد هم باشد و... .اصلا ترک کردن سیگار هم خود یک هجرت از حال بد به حال سلامت است .

اما لازمه ی یک هجرت موفق چیست ؟

دقت کنید که این سه مرحله ای که خداوند در آیات ذکر کرده هرکدامشان یک پروسه است و خودشان به خودی خود زمان بر است .والبته شرایط زندگی ،استعدادهای فردی ،تغذیه ،جغرافیای منطقه ای و...  همه در زمان بر بودن و هزینه بر بودن این مراحل موثرند . منظور اینکه (هجرت) را اگر کنده شدن از حالت اول و رسیدن به حالت بعدی فرض کنیم این پروسه خودش مثل زنجیر به حالت قبل و بعد خود متصل است .یعنی یک هجرت خوب باید نیت قوی داشته باشد ونیز آینده نگری و تصویرگری مثبت از آینده را به همراه داشته باشد تا بتواند یک (هجرت) ایده آل نام بگیر.مثال :

فرض کنید می خواهید با پای پیاده به مشهد بروید . اول ایمان به این کار لازم است وبعد لباس پوشیدن و مهیاکردن وسایل که این قسمت در زمره ی (هجرت) به شمار می رود .بنابراین مرحله ی بعد از نیت هجرت به شمار می رود . مثلا کسی که می خواهد ازدواج کند بعد از اینکه ایمان به طرف مقابل خود پیدا کرد و خواست واقعا ازدواج کند شروع می کند وسایل ازدواج را فراهم کردن و مراسم را برنامه ریزی کردن و محل جشن را مشخص کردن و.... که اینها خود پروسه ی هجرت است .فراموش نکنید که هیچ کدام از این مراحلی که قرآن فرموده است پرش ندارد یعنی شما نمی توانید به موفقیت در کاری برسید بدون اینکه مثلا (نیت ) نکرده باشید و یا (هجرت) نکرده باشد و...این سه زنجیروار به هم وصل هستند بدون پرش.از نظر من نویسنده شاید آسان ترین مرحله ی رسین به یک موفقیت همین مرحله ی هجرت است و دلیلم هم این است که در مرحله ی هجرت لذت تکاپو و حرکت وجود دارد .یعنی در این مرحله چون مرحله ی ابتدایی هر عملی است شورو شوق و تازگی دارد وحرکت راحت است به خصوص که یک ایمان و عشق درونی در وجود انسان است . شاید به همین دلیل است که دوران نامزدی و عقد بهترین دوران زندگی هر فردی باشد . چون مرحله ی گذر است و تازگی دارد .(خالی از لطف نیست اگر بگویم دانشمندان امروزه دریافته اند که یک سال زندگی عاشقانه هرفردی به دلیل ترشح هورمونی خاص است که آن هورمون را هورمون عشق نامیده اند و این هورمون شورو شوق دهنده است .حالا ما به آن بگوییم هورمون هجرت !!)

اما مرحله ی آخر که خیلی هم مهم است آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مرحله ی جهد است .

این مرحله به نظر سخت ترین مرحله می آید چون این مرحله مرحله ی ثبات است . مثل بندبازی می ماند که روی بند رفته و حالا حفظ تعادل روی بند بسیار دشوار است و احتیاج به تمرکز بالایی دارد .

در مرحله ی جهد فرد به کاری که می خواسته رسیده وبه نظر کار را تمام شده می پندارد ولی دریغ از اینکه اتفاقا دشوار ترین مرحله که (ماندن)در آن مرحله است تازه آغاز شده است .یک کتابی توی بازار ایران است که کتابی روانشناسی است به نام (ماندن در مرحله ی آخر)که یک روانشناس غربی نوشته و مثل اینکه در دانشگاه هم پیشنهاد می شود که خوانده شود(فراموش نکنید که بهترین روانشناس قرآن است ولی متاسفانه تلاشی برای استخراج این علوم انجام نشده است !)

حال این مرحله ی آخر هم دقیقا همین ماندن در مرحله ی آخر است . مثال اینکه مثلا یک امتی انقلاب می کند .خوب ایمان دارد .به پا می خیزد .برای خود نظامی را طراحی می کند و... ولی فکر می کند کار تمام شده است !در حالی که ماندن در سر انقلاب خودش و پایدار نگه داشتن آن خیلی سخت است .مثل اینکه سربازان به منطقه ای حمله می کنند و آن منطقه را تسخیر می کنند ولی نگه داشتن آن سرزمین تسخیر شده خودش بیش از تسخیر آن انرژی و هوش میخواهد .با دقت در آیات خداوند در این مرحله فرموده اند که فرد و یا هرگروهی باید در این مرحله از جان و مال خود انفاق کند .

شاید بتوان گفت که ماندن در وضعیت آخر احتیاج به استراتژی خاص دارد . تمام مهارت و هوش فردی ،برنامه ریزی،آینده نگری،علم ،تبحر و.... برای نگه داشتن وضعیت رسیده شده لازم است . مثال اینکه کسی که ازدواج کرد و رفت به خانه ی همسر خود حالا نگه داشتن این زندگی آغاز شده احتیاج به مهارت و تدبر خاص دارد ودر این راه باید از جان و مال خود گذشت کند . به عبارت دیگر ماندن در وضعیت آخر به از خود گذشتن و هجرت از خواسته ها و امیال درونی و از دنیا گذشتگی دارد . درجای دیگری از قرآن خطاب به رسوا الله (ص) اورده شده است که وقتی تو به پیروزی می رسی گروهی از منافقین از تو طلب غنیمت می کنند (همان گروه که اصلا شاید در جنگ شرکت هم نکرده اند -یعنی مرحله ی هجرت را نداشته و آن را دور زده اند !-) واین گروهها کار را برای دیگران سخت و دشوار می کنند . مثل زنی که وقتی ازدواج کرد توقعی نداشت و حالا که سر خانه ی شوره خود آمده است شروع به تمنا و خواسته های دنیایی می کند و مرد را به دشواری می اندازد . ویا مثل شرکایی که با سختی شرکتی را احداث کردند و حالا که به جایی رسیده اند زیاده خواهی و تمنای دنیاییشان شرکت را در آستانه ی ورشکستگی قرار داده است . به هر حال برای رسیدن و به انجام رساندن یک کاری به موفقیت از دنیا گذشتن و چشم پوشی معقول از خواسته ها و امیال درونی و نداشتن زیاده خواهی و کنار آمدن با محیط و شرایط جدید از مهمترین کارها است .

یه پیشنهاد:

در کتاب اصول کافی (اگه اشتباه نکنم جلد1)  روایتی از رسول الله (ص)آورده شده است که ایشان یکی از راههای موفقیت (در پایداری دین ) (در این مرحله) را "داشتن سنت زنده" معرفی کرده اند . اگر چه ایشان این مورد را برای زنده نگه داشتن و پایداری دین مطرح کرده اند ولی سخن ایشان را می توان معمیم داد به تمام موارد . به عبارت دیگر یکی از راههایی که فرد بتواند ثبات در مرحله ی آخر و نهایی داشته باشد این است که بتواند آنقدر انعطاف داشته باشد تا خود  را با شرایط موجود و محیط اطراف خود منطبق کند .بنابراین تیز هوشی و درک زمان و مکان موجود در استقرار موفق دستیابی به یک نتیجه خوب کاملا موثر است . باز هم اصرار می کنم که تمام مراحل طی آیات قرآ« باید به ترتیب ،پشت سر هم ،وبه طور کامل انجام شود .تابه نتیجه برسد .و نکته ی بسیار مهم آخر اینکه خداوند به نتیجه رسیدن این برنامه ی منظم را تضمین کرده است .حتی اگر کافر هم باشد.به این معنی که این یک سنت الهی است مثل قوانین فیزیک و شیمی و... که هیچ تغییر وتبدیلی در آن راه ندارد .یک دانشمند فضایی مشرک و یا کافر هم اگر در کاری که دارد انجام می دهد این سه مورد (نیت واقعی-تلاش-و حفظ موقعیت نهایی) را به ترتیب و درست انجام دهد به موفقیت می رسد .اما یه فرق برای مسلمان و خاصه شیعه وجود دارد اینکه می تواند گفت خداوند با نصرت غیبی خود این سه مرحله را برای ایشان سریعت تر می کند و یا به عبارت دیگر رسیدن به هدف را تسهیل می کند (ازتوحرکت ازخدابرکت) .ولی متاسفانه نمی دانم چه شد که مسلمانان بعد از آن تاریخ علمی درخشانشان فکر کردند بدون طی این سه مرحله می توانند (ق"ل"پی=هلوبروتوگلو)به هدفها و آرزوهایشان برسندوهرجا اوضاشون خراب شد یه دعا و یه نذر وانشالله و ماشالله اوضاع درست می شه... . ولی فراموش نکنیم که خداوند در قرآن ذکر کرده است که سنت الهی را تغییر و تبدیل نیست .باید برای رسیدن به هدف برنامه ریزی،عشق درونی،حرکت،وانفاق از مال و جان کرد تا به موفقیت رسید بدون استثنا برای هر کسی حتی خود پیامبر (ص).فراموش نکنیم که ایشان هم برای رسین هدفشان(استقرار دین اسلام) هر 45 روز یک جنگ داشتند .فرزندو نوههای خود را از دست دادند .زجرها کشیدند ... اگر کسی محق بود که بدون زحمت به جایی برسد حتما او اول کس بود ولی بدانید که هرگز اینگونه نبوده است .

   نابرده رنج گنج میسر نمی شود                     مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد

 

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی


آیا شما از اینکه برخی افراد چگونه با زندگی کنار می آیند شگفت زده نمی شوید؟ آنها همیشه خوش رو و بانشاط هستند و در هنگام مواجهه با مشکلات استوار می ایستند اما در مقابل افرادی هستند که همیشه از زندگی شاکی هستند، از کاه کوه می سازند و زندگی را با اخم و تخم سپری می کنند. هر کسی به نوبه خود دارای مشکلات، استرس ها و تنش های مخصوص به خود می باشد اما اگرشما بیاموزید که چگونه با آنها کنار بیایید در پایان پیروز از میدان خارج می شوید.

لطفا مداد باشید!!! در مداد پنج خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری تمام عمرت موفق هستی:

میتوانی کارهای بزرگی کنی اما نباید هرگز فراموش کنی دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست. او باید همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد.

گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار نوکش تیز می شود. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی. (هر که تخم مرغ می خواهد صدای قدقد مرغ را تحمل می کند)

مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم. پس بدان که تصحیح یک کار خطا کار بدی نیست در واقع برای اینکه خودت رادر مسیر درست نگه داری مهم است.

چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ذغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب درونت باش.

مداد همیشه اثری از خود بر جای می گذارد. بدان هر کار در زندگیت می کنی ردی به جا می گذارد. پس هوشیار باش ...

افراد موفق نتیجه محورند. اولویت دادن به نتایج در انجام کارها یا همان نتیجه محوری نخستین ویژگی افراد موفق است. برای این گونه افراد کمتر اهمیت دارد که یک پدیده از کجا آمده یا قبلا چه بوده است. بلکه بیشتر این موضوع اهمیت دارد که یک پدیده به کدام نقطه می خواهد برود و چگونه و از چه راهی و با چه ابزاری می خواهد به آنجا برسد.

انسان موفق در مواجهه با هر چیزی به این فکر می کند که آیا این نتیجه می دهد یا نه؟ آیا مرا به اهدافم نزدیکتر می کند یا نه؟ در این زمینه باید تعصبات را کاملا کنار گذاشت. مثلا فکر کنید خدای نکرده کسی به یک بیماری سخت مبتلا شده و پزشکان گفته اند در حال حاضر دارویی برای درمان آن وجود ندارد. حال اگر یک نفر دارویی را برای این بیماری اختراع کرده باشد فکر می کنید آن شخص چه می کند؟ معلوم است...سعی می کند به سرعت آن فرد را پیدا کند و به هر قیمتی دارو را از او بگیرد. دیگر برای او فرق نمی کند این دارو ساخت ژاپن است یا چین یا ایران؟ فقط به نتیجه نهایی فکر می کند که در اینجا درمان بیماری او است.

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی


در ابتدای قرن بیستم پس از ایجاد تکنولوژی های تولید انبوه هر روز بسیاری از افراد، شرکت ها و کارخانه ها، مراکز صنعتی، دولت ها برای افزایش توان رقابتی خود با تفکر افزایش کیفیت محصولات و خدمات چاره اندیشی فراوانی کردند؛ که به طور مثال می توان گفت: با ایجاد جایزه های کیفی توسط دولت ها مانند: جایزه کیفیت دکتر دمینگ در ژاپن، جایزه کیفیت اروپایی EFQM در اروپا و جایزه کیفیت مالکوم بالدریج در آمریکا را در نظر آورد، تمامی موارد فوق به دنبال افزایش مدیریت کیفیت و توان تولیدی و خدماتی شرکت ها می باشند ولی تاکنون به این موضوع فکر نکرده ایم که تمامی محصولات و خدمات متنوع و ایده های جدید تولیدی و خدماتی و جوایز فراوانی که به این محصولات و خدمات داده اند که ساخت دست بشر هستند هدف غایی شان چیست؟ آیا کسب درآمد بیشتر هدف است یا رضایت از زندگی و آرامش فردی و ...

متدولوژی های فراوانی برای افزایش کیفیت و خدمات ارائه شده است و در تمامی این متدولوژی ها(روش شناسی ها) به اندازه گیری فرآیندها جهت بهبود توجه فراوانی شده است؛ آیا برای ما انسان ها چنین چیزی تا کنون مورد توجه واقع شده است؟ پاسخ این سوال را به خود شما می سپارم؛ هدف متعالی انسانها چیست؟ پاسخ افراد با هم متفاوت خواهد بود. ولی می توان پاسخ ها را طبق بندی کرد و در چند گروه همه جواب پاسخ ها را آورد.

انسان های قرن بیست و یکم اکثراً غرق در روزمرگی می باشند و به دور از تفکرات حقیقت زندگی می باشند و فراموش کرده اند که هدف نهایی آفرینش کمال و تعالی است، بهتر نیست پیوندی بین علوم ساخته بشر در زمینه های گوناگون و فناوری اطلاعات که عصر جدیدی در زندگی جهانیان باز نموده و دنیا را به مثابه دهکده ای کوچکی کرده فعالیت نمائیم و گامی جدید در عرصه کمال و تعالی انسان ها برداریم و تمامی ابعاد وجودی انسان ها را به گامی ها برتر موفقیت رهنمون سازیم و نه تنها در یک زمینه موفق شویم بلکه در تمامی زمینه ها موفق باشیم.

موفقیت از دیدگاه دانشمندان متفاوت همیشه به صورت مفهومی تعریف شده است و هر کدام از روانشناسان و یا افرادی که در حیطه موفقیت کارهای بدیل و شایسته ای را ارائه داده اند به یک مساله بیشتر توجه کرده اند و تمامی این موارد را در روز های آینده ارائه خواهم داد.

  • سید محمد حسین تفرشی حسینی